تست مقدمه صفحه اول

تست مقدمه صفحه اول
تست مقدمه صفحه اول
تست مقدمه صفحه اول
تست مقدمه صفحه اول

السلام عليك يا انصار دين الله

طلبه كه باشي رنگ دنيا برايت فرق مي كند. تمام شهر مي شود درس ، مي شود كتاب اخلاق. طلبه كه باشي انگار تمام اشارات خدا را لمس مي كني. تمام كارهاي مردم و گذشت روزگار برايت معناي ديگري دارد. طلبه كه باشي شبها كه مي خوابي، صبح ها كه لباس به تن مي كني و به قصد قربت راهي محل عبادتت مي شوي، با خودت قرار داري. با خودت حساب و كتاب داري. به قول بزرگواري كه در آئين آغازين فرمود: يار دين خدا مي شوي… انصار الله مي شوي.

طلبه كه باشي ديگر تمام حواست را جمع مي كني، چه آن هنگام كه وارد وادي مقدس شدي، چه آن زمان كه خارج از آن قدم برمي داري، خودت نيستي، نبايد باشي، مردم شهر هم جور ديگري نگاهت مي كنند… تمام دير آمدن هايت، زود رفتن هايت، درس نخواندن هايت، تو را به خود مشغول مي كند. 

وادي سختي است اما به اميدت آمدم و آمديم… تكيه گاهمان تو هستي اي مهربان… دستگيري كن تا طلبه اي باشيم شايسته ي ياري دينت، ان شاالله

بهار بي تو برايم دلگيرتر از زمستان است

سلام آقاي خوبيها

اين بهار دلگيرترم… باز هم بهار شد و من غافل تر از پيش ، حضور زيبايت را درك نكردم

مولاي مهربانم

ميدانم كه گناهانم غل و زجير بر دستان نازنينت شده اما اين بهار با تمام وجودم با خدايمان عهد بسته ام كه با تو آشتي كنم. تو هم مانند هميشه دستگيري كن.

با تمام وجودم ظهورت را منتظرم

اللهم عجل لوليك الفرج